آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

روز دختر

ميلاد حضرت معصومه (ع )مبارك دخترم ، بانوي من ، زيباي من روزت مبارك آويناي زيبا و مهربانم ممنون از حضورت كه باعث بركت و شادي و دلگرميمان شده. هميشه شاد و خندان باش. ...
30 مهر 1391

بهار 1391

                                                                                                                  ...
22 مهر 1391

سال به ياد ماندني 1390

سالي كه گذشت هميشه در خاطرمان زنده مي ماند چرا كه يادآور بهترين اتفاق زندگيمان است . سالي پر از عشق ، شور ، هيجان و همينطور استرس و اضطراب.چقدر زود گذشت تو آمدي و 7 ماه از عمر نازنينت در سال 90 سپري شد هفت ماهي كه برايمان زندگي به معناي واقعي بود. خاطرات با تو بودن اينقدر زيبا و دوست داشتني است كه هر روز در زهنم مرور مي شوند... از همان روز كه اولين حركتت را در دلم حس كردم ، از روزي كه صداي قلب كوچكت را شنيدم و آن روز كه عكس زيبايت را هر چند مبهم در سونو ديدم و بالاخره تولدت كه در واقع تولد دوباره من بود ، حيات دوباره كه از آغاز سرشار از عشق و زندگي و دلبستگي بود و دنياي من در وجود مخلوق زيباي كوچكي خلاصه شد. چقدر ناز و دوست داشتني متولد ش...
22 مهر 1391

آوينا كوچولوي مهربان

    خداوندا!!!!!!!!!!                  پناهش باش ،يارش باش                  جهان تاريكي محض است                  "ميترسم" كنارش باش...........                         ...
22 مهر 1391

روز پدر مبارك

دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت جز نور تو در عرصه آفاق نيافت هنگام نهادن قدم بر سر خاك ديوار حرم به احترام تو شكاف   امسال به بركت وجود آويناي نازنين روزپدر و مادر را با يك حس تازه جشن گرفتيم.خداوند مهربان هديه اي ناب نصيبمان كرده كه باعث مي شود روزي هزاران بار به خود بباليم كه ما را لايق پدر و مادر بودن دانسته .   بابا اميد مهربونم روزت مبارك ...
22 مهر 1391

حرف زدن آوینا

کلمه هایی که آوینا جونم تا حالا یاد گرفته و خیلی زیبا و شیرین ادا می کنه  عکس . اولین کلمه ای که تو ٧ ماهگی با دیدن قاب عکسش می گفت بابا آب پا دست =دس توپ = پوپ کفش = تفش گل = گولی اسب = اپ  یه روز صبح که واسه اولین بار آوینا رو به صرف صبحونه بیرون برده بودیم یه اسب دیدیم که آوینا خیلی خوشش اومد و با یک بار تکرار یاد گرفت که بگه اپ و همین باعث شد حسابی بهمون خوش بگذره اینم عکس زیبایی از همون روز   ...
22 مهر 1391

زیباترین نغمه زندگی

چقدر لذت بخش است مرور و ثبت روزها و لحظه هایی که زیبایی اشان را مدیون نازنینی چون تو هستند ...  اما چقدر سخت است یافتن کلمه ای که قدرت بیان شادی و معنایی که تو به زندگی امان بخشیدی را داشته باشد من و بابایی با تمام وجود عاشقت هستیم ...
22 مهر 1391

شيطنتهاي دخملي

آوينا خانم هر روز شيطون تر و البته شيرين تر مي شه. راه رفتنش بيشتر شبيه دويدن شده . اين روزا مدام مي خواد با كفش و دمپايي بزرگترا راه بره و زمين مي خوره . دخترم مدتيه كه جاروبرقي شده  و هر چي رو زمين مي بينه بعد از كنجكاوي مي خواد بخوره كه ماماني ميرسه و اجازه نمي ده البته گاهي هم به زور و كلك چيزايي از تو دهنش بيرون مي يارم . عزيز دلم مثل طوطي شده و هر چي مي گم درستش يا هم وزنشو تكرار مي كنه   عكس بعضي از شيطنتهاي آويناي من در 11 ماهگي: عزيزم در حال غذا خوردن مستقل نفس مامان در حال بازي در شومينه عزيزم موقع بهم ريختن كابينت گلم در حال پاره كردن دستمال كاغذي گلم ترجيح ميده به جاي سوار كا...
22 مهر 1391